عثمان بن بشر از دیگر مورخان وهابی درباره حمله به كربلا چنین می نویسد: «… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را كه زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آن‌ها یافتند، غارت كردند و نزدیك ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی كه قریب به 2000 تن از اهالی كربلا را كشته بودند.»

تخریب بقیع

جالب این جاست كه مورخ مزبور نام كتاب خود را «عنوان المجد فی تاریخ نجد» گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانه‌های مجد و شكوه و عظمت وهابیت یاد كرده است!

اما این فقط شیعیان و اماكن مقدسه آن‌ها نبودند كه وهابیان آثار مجد و شكوه خود را در آن به نمایش گذاشته‌اند، مكه مكرمه و طائف نیز از حملات آنان در امام نماند. «جمیل صدقی زهاوی» در خصوص فتح طائف می نویسد: «طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرش سر بریدند، جمعی را كه مشغول فراگیری قرآن بودند كشتند، چون در خانه‌ها كسی باقی نماند، به دكان‌ها و مساجد رفتند و هر كس بود، حتی گروهی را كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند. كتاب‌ها را كه در میان آن‌ها تعدادی مصحف شریف و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر كتب فقه و حدیث بود، در كوچه و بازارافكندند و آنها را پایمال كردند.»

سرزدن این قبیل امور از پیروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نیست! تابعان كسی كه همه مسلمانان را كافر و مشرك می دانست و مكه و مدینه را قبل از آنكه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالكفر! می دانست.

در كتاب «الدررالسنیه» می خوانیم:

«وی - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی می‌كرد و از شنیدن آن ناراحت می‌شد. صلوات فرستنده را اذیت می‌كرد و به سخت‌ترین وجه مجازات می نمود. حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را كه مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از كتب مربوط به صلوات بر پیامبر - صلی الله علیه و آله- را به آتش كشید و به هریك از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر كند.»

محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ی خود در اعتقادات پیرو «ابن تیمیه حنبلی» است، كه در قرن هشتم هجری می‌زیسته است، از ابن تیمیه عقاید جالبی نقل شده است. از جمله اینكه او خدا را جسم می‌دانست! برای ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ی حود می گوید: «ابن تیمیه را بر منبر مسجد جامع دمشق دیدم كه مردم را موعظه می‌كرد و می‌گفت: خداوند به آسمان دنیا می‌آید، همان گونه كه من اكنون فرود می‌آیم! سپس یك پله از منبر پائین می‌آمد!»

بقیع

عقاید او آنچنان سخیف و بی‌مقدار بود كه خود اهل سنت وی را به زندان افكندند و در رد او كتب متعددی را به رشته تحریر درآوردند.

این قطره‌ای كوچك از مرداب اعتقادات و عملكرد وهابیان در طول این سالیان است. در طول این دوران دانشمندان زیادی چه شیعه و چه سنی به نقد عقاید وهابیت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. یكی از شبهات آنان مسأله‌ی بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام  می‌دانند. در پاسخ به این شبهه‌ گفته شده است:  نخست آنكه: این شبهه‌ی آنان را صریح آیه‌ی 21 سوره كهف دفع می‌نماید، كه در خصوص ماجرای اصحاب كهف از قول مومنانی كه می‌خواستند یاد اصحاب كهف را گرامی دارند می فرماید: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (بی تردید بر روی قبور آنان مسجدی بنا می كنیم) دوم آنكه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامی بناهایی بر قبور انبیاء گذشته وجود داشت. از جمله می‌توان به قبر حضرت داوود و حضرت موسی در بیت المقدس اشاره نمود. جالب اینجاست كه خلیفه دوم كه طبق نظر این آقایان از صحابه است و معصوم، خود برای انعقاد پیمان صلح به بیت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامی در راستای از بین بردن این قبور به عمل نیاورد… ((منبع: شیعه نیوز))